
محمد رضا متقی
«دو خصلت هراسآور»
عَنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) قَالَ: «إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَى أُمَّتِی خَصْلَتَانِ اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَلِ أَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَیصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ أَمَّا طُولُ الْأَمَلِ فَینْسِی الْآخِرَة ...».1
از پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) نقل شده که فرمودند: «همانا بیش از هر چیز بر امتم از هواى نفس و آرزوی دراز داشتن هراس دارم؛ چراکه پیروى از هوای نفس مانع از حق مىشود و درازى آرزو آخرت را از یاد مىبرد ...».
بدون شک امید و آرزو و یا به تعبیر عرب «اَمَل»، عامل حرکت چرخ زندگى انسانها است، که حتى اگر یک روز از دلهاى مردم جهان برداشته شود، نظام زندگى بههم مىریزد و کمتر کسى دلیلى بر فعالیت، تلاش و جنب و جوش خود پیدا مىکند.
ولى همین عامل حیات و حرکت اگر از حد بگذرد و بهصورت آرزوى دور و دراز در آید، بدترین عامل انحراف و بدبختی خواهد بود و درست مانند آب بارانی که مایه حیات است، اما اگر این آب از حد بگذرد، مایه غرق شدن و نابودى خواهد شد.
لذا همانگونه که در روایت فوق آمده، آرزوها و امیدهاى دور و دراز در میان امت، یکی از عوامل هلاکت و نابودی است که موجب نگرانیهای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شده است. چنین آرزوهایی انسان را بهخود مشغول کرده و در عالمى از تخیل غرق مىسازد، بهگونهای که انسان از زندگى و هدف نهاییاش بهکلى بیگانه میشود.
نکته دیگری که در این روایت بدان اشاره شده و از دغدغههای رسول مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) برای امت پس از خود است،، تبعیت از هوای نفس است. هواپرستى عامل بیگانگى از همه اصول اخلاقى و عامل مهمی است تا انسان را در خویشتن فرو برده و از همه حقایق جهان دور سازد.
انسانی که تابع هوای نفس است، جز بهاِشباع شهوات خویش نمىاندیشد. آگاهى، گذشت، ایثار، فداکارى و معنویت براى او مفهومى ندارد. بىشک در وجود انسان، غرایز و امیال گوناگونى؛ مانند خشم و غضب، علاقه به خویشتن، علاقه به مال و زندگى مادى و امثال اینها وجود دارد که همه آنها براى ادامه حیات او ضرورت دارد و بدون تردید دستگاه آفرینش همه اینها را براى همان هدف تکاملى آفریده است.
اما مهم این است که گاه این غریزهها از حد تجاوز نموده و از صورت یک ابزار مطیع در دست عقل، خارج شده و بناى طغیان و یاغىگرى مىگذارند. در این حال، عقل را زندانى کرده و بر کل وجود انسان حاکم مىشوند و زمام اختیار او را در دست مىگیرند.
این همان چیزى است که از آن، به هواپرستى تعبیر مىکنند که از تمام انواع بتپرستى خطرناکتر، بلکه بتپرستى نیز از آن ریشه مىگیرد.
بىجهت نیست که پیامبر گرامى اسلام (صلی الله علیه و آله) بتِ هوى را بزرگترین و بدترین بتها شمردهاند، آنجا که مىفرمایند: «ما تَحَت ظِلِّ السَّماءِ مِن إلهٍ یُعبَدُ مِن دُونِ اللّهِ أعظَمَ عِندَ اللّهِ مِن هَوىً مُتَّبَع»؛2 «در زیر آسمان هیچ بتى بزرگتر در نزد خدا از هوى و هوسى که از آن پیروى کنند، وجود ندارد».
از منظر قرآن هواپرستى سرچشمه غفلت و بى خبرى،3 کفر و بى ایمانى4 و بدترین گمراهى5 میباشد. رویدادهاى زندگى ما و تجربیات تلخى که در دوران عمر در مورد خویش و دیگران دیدهایم، شاهد زنده تمام نکتههایى است که در آیات و روایات در زمینه هواپرستى وارد شده است.
افراد فراوانی بوده و هستند که گاه چوب یک ساعت هواپرستى را تا آخر عمر خوردهاند!. جوانانى هستند که بر اثر پیروى از هواى نفس، چنان در دام اعتیادهاى خطرناک و انحرافات جنسى و اخلاقى گرفتارند، که تبدیل شدهاند بهموجودى زبون، ناتوان و بىارزش و تمام نیروها و سرمایههاى خویش را از کف دادهاند.
در تاریخ معاصر و گذشته، بهنام کسانى برخورد مىکنیم که بهخاطر هوا پرستیشان، هزاران و گاه میلیونها انسان بىگناه را بهخاک و خون کشیده و نام ننگینشان تا ابد بهزشتى برده مىشود.
****************
1. صدوق، محمد بن على، خصال، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر، ج 1، ص 51، ناشر: جامعه مدرسین، چاپ اول، قم، 1362 ش.
2. سیوطى جلال الدین، الدر المنثور فى تفسیر المأثور، ج 5، ص 72، ناشر: کتابخانه آیة الله مرعشى نجفى، قم، 1404 ق.
3. سوره کهف، آیه 28.
4. سوره طه، آیه 16.
5. سوره قصص، آیه 50.